۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

فکر کنید، ما باید قانون اساسی‌ جدید ایران را از حالا پیش نویس کنیم.




اینبار نگذاریم مجلس خبرگان برایمان قانون بنویسد. انقلابی واقعی‌ کسی‌ هست که با چشم باز و هدفی‌ استوار حرکت کند، مردان و زنان ما نباید جانشان را فقط به خاطر اینکه آزادی میخواهند
(که خیلی‌ هدف والایی است)از دست بدهند، ما باید بدانیم هدفمان واقعاً چیست و این هدف را باید خودمان با نوشتن آن رسمیت بخشیم وگرنه اینبار نیز دیگران برایمان خواهند نوشت. بیایید اینبار دیگر گول نخوریم که اگر گول خوردیم سی‌ چهل سال دیگر استبداد دینی و یا غیر دینی را در پیش خواهیم داشت.ما میتونیم از همینجا شروع کنیم.

متشکرم.

۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

جاودانه یی از ناصر خسرو قبادیانی





روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی زمین زیر پر ماست
در اوج چو پرواز کنیم از نظر تیز
می بینیم اگر ذره ای اندر ته دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
وز ابر مر او را به کف خاک فروکاست
بر خاک بیفتاد و بغلطید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
گفتا عجبست این که ز چوبی وز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خاست
زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
حجت تو منی را ز سر خویش برون کن
بنگر به عقابی که منی کرد و چه ها خاست

۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

با چه رفرندمی موافقیم ؟
بنظر من رفراندوم بر سر ماندن و یا نماندن احمدی نژاد دیرگاهیست که موضوع کهنه‌ای شده است، این مال آن موقع‌هایی‌ بود که هنوز اینهمه خون ریخته نشده بود و جوانهای ما بی‌ هیچ گناهی کشته نشده بودند، این برای موقعی خوب بود که خامنه‌ای هنوز حداقل بطور لفظی در بین مردم رهبر خوانده میشد و اینطور بی‌ شرمانه در نماز جمعه دستور قتل بیگناهان را نداده بود.
الان دیگر وضع فرق کرده و مردم رفراندمی را میخواهند که بودن و یا رفتن نظام را تعیین کند، و مطمناً این نوع رفراندوم نیز فقط در محدوده زمانی‌ خود میتواند کاربرد داشته باشد و یا به عبارتی دیگر تاریخ مصرف خود را خواهد داشت.
آنچه مسلم است آقایان سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی عمیقا دل در گرو حفظ نظام جمهوری اسلامی دارند و خود نیز بارها گفته اند و خیلی‌ هم دور از انتظار نیست، که آنان خود از معماران و سازندگان این نظام بوده اند ولی‌ از آنجا که هنوز نیم نگاهی‌ نیز به مراحم رهبری داشته و یا دارند، حالا که خیلی‌ دیر شده است بطور زیرکانه ای مساله رفراندوم برای بودن و یا رفتن احمدی نژاد را مطرح میکنند قبل از آنکه مردم خود رفراندوم برای تعیین نوع نظام را مطرح کنند.
این آقایان از مردم دیر گاهیست که عقب افتاده اند و انتظاری بیش از این هم نمی‌توان داشت زیرا که پایشان گیر نظام است.
به امید پیروزی...............

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

پرنده که پرواز را یاد گرفت
دیگر به لانه ماندنی نیست،
حتی اگر
صد‌ها شکاری در آسمان باشد.

این مرغ خانگیست
که از دست جلاد خویش

دانه بر میچیند،
روزی نه چندان دور
خواهد رسید
که کرکسان را
از آسمانمان برانیم

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

فردوسی بزرگ که درود و داد و دَهِش یزدان بر او باد:

در این خاک زرخیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟ خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگیست دو صد بار مردن به از زندگیست
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم---------------------------------------------------

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

یک بام و دو هوا

در سال ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب آقای با زرگان نظام آینده را جمهوری دمکراتیک اسلامی نام نهادند، کمی‌ پس از آن و قبل از رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ خمینی گفت: جمهوری اسلامی، و تاکید کرد نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد(رفراندوم؟؟؟!!!).
الان هم عده‌ای بحق میخواهند از نابودی جمهوری و جایگزین شدن آن توسط حکومت جلو گیری کنند، غافل از اینکه جمهوریت نظام هنگامی از بین رفت که ولایت مطلقه فقیه و سپس مجلس خبرگان به عنوان اولین و مهمترین ارکان جای خود را در قانون اساسی‌ ایران باز کردند.
جالب اینجاست که برخی‌ از آنان که فریاد وا جمهوری سر داده ‌اند خودشان را از معتقدین پر و پا قرص ولایت فقیه میدانند.

۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

ای ایران،
اجرایی نه چندان جدید اما شور انگیز توسط پرویز پرستویی
http://vimeo.com/4694841

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه


چرا خیلی‌‌ها میخواهند موسوی را با گاندی و حالا را با زمان گاندی مقایسه کنند؟
۱-سربازان انگلیسی‌ در آن زمان به تفنگ‌هایی‌ مجهز بودند که برای هر شلیک مجبور بودند آن را دوباره فشنگ گذاری کنند در حالی‌ که بسیجی‌‌ها از اسلحه‌های خودکاری استفاده میکنند که میتواند تا سی‌ تیر یا بیشتر با یک خشاب شلیک کند، این یعنی‌ اینکه میتوانند تا چند ده برابر انسان بیگناه را با یک بار فشار بر ماشه بکشند .
۲-بسیجی‌‌ها از اسپری فلفل استفاده میکنند که در آن زمان احتمالا حتّی اختراع هم نشده بود.
۳-بسیجی‌‌ها از باتوم برقی استفاده میکنند که در آن زمان وجود خارجی‌ ناداشته است.
۴-نیروهای سرکوبگر به سپر و لباس‌های ضد ضربه مجهز هستند که اننها را در برابر مقاومت‌های مردمی محافظت می‌کند در حالی‌ که نیروهای انگلیسی‌ که در آنزمان به این امکانات دسترسی‌ نداشتند بسیار ضربه پذیر تر بودند.
۵-نیروهای سرکوبگر به خودرو‌های پیشرفته مجهز هستند که در زمان گاندی وجود ناداشته است.
۶-دشمنان مردم ایران به انواع و اقسام وسایل ارتباطی‌ نزیر بی‌ سیم مجهز هستند که در آن زمان انگلیسی‌‌ها حتّی فکرش را هم نمی‌‌توانستند کنند
۷- در انزمان هنوز تلویزیون و ماهواره اختراع نشده بود تا نیروهای انگلیسی‌ از آن برای پخش اعتراف ساختگی و در هم شکستن روحیه و اراده مردم استفاده کنند.
و اما بزرگترین تفاوت، بین خواست‌های رهبران دو جنبش است (مهاتما گاندی و میر حسین موسوی)، گاندی هیچ وابستگی به حاکمان انگلیسی‌ در هندوستان نداشته و قصدش براندازی رژیم حاکم بر کشورش و برپایی یک رژیم جدید و دمکرات بود اما آقای موسوی در فکر نگاه داشتن و استحکام رژیم موجود است و به همین خاطر نمی‌تواند و نمیخواهد مردم را حتّی به تظاهرات قانونی اما بدون مجوز دولتی تشویق کند، موسوی انسان آزادیخواهی است و آزادی هایی‌ که مورد نظر اویند همانطور که خودش بارها گفته است در چارچوب نظام، قانون اساسی‌ و ولایت فقیه می‌باشد. بنظر من موسوی علیرغم آنکه در دوران کشت و کشتار سالهای شصت تا شصت و هشت جزو گردا نندگان حکومت بود، اکنون به این نتیجه رسیده است که برای حفظ نظام ولایت فقیه با کشتن کاری نمی‌توان به پیش برد
یادم هست که هادی غفاری که هم اکنون به سلک آزادی خواهان و اصلاح طلبان پیوسته است در سال ۱۳۶۰ در مقابله با نیرهی پیشرو سیاسی گفته بود حالا به آنها نشان خواهیم داد که فاشیسم یعنی‌ چه.
بنظر می‌رسد مردم ایران برای رسیدن به خواسته‌هایشان بدون خون ریزی البته، تنها یک راه دارند و آن هم در پیش گرفتن اعتصابات سراسری است. به امید پیروزی.