۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه


در سوگ آیت‌الله منتظری



آیت الله منتظری، خسته از انتظار، خود بدیدار دوست شتافت.
او ملایی بود که مولا شد، به پیرانه سر جوانی‌ کرد و عطائ دنیا را بر لقایش بخشید و حق بر باطل نفروخت.

خدایش بیامرزاد.

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

پدر ملت ایران اگر این بی پدر است ، به چنین ملت و قبر پدرش باید ر....د ، پاره کردن و سوزاندن عکس که چیزی نیست.




ملت ایران قیم نمیخواهد ، ملت ایران پدر و آقا بالاسر نمی‌‌خواهد کسی‌ که انتخاب میشود باید خود را بمعنای دقیق نوکر و خدمتگذار مردم بداند نه اینکه مثل خمینی مردم را سفیه و صغیر فرض کند و بگوید حرف فقط حرف من است. مطمئناً آن کسانی‌ هم که هنوز سنگ او را به سینه میزنند بنوعی میخواهند پای خود را بر جای پای او استوار کنند.

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

وحشت از دهه اول محرم که از جمعه آغاز می شود
دو سناریو با یک هدف
اطلاعیه جعلی ارتشی هاپاره شدن عکس خمینی


در چند روز گذشته و تقریبا همزمان با به میدان آوردن سناریوی "پاره شدن عکس آیت الله خمینی"، یک طرح دیگری هم کلید زده شد که کمتر به آن توجه شد. نه تنها به آن توجه کافی نشد، بلکه باعث فریب برخی سایت ها و وبلاگ ها هم شد. یعنی سناریوی اعلامیه ارتشی ها در دفاع از جنبش سبز!
هر دو سناریو را ستاد کودتای 22 خرداد، بعنوان راه حل گریز از دهه اول محرم – بویژه تاسوعا و عاشورا- و گرفتار آمدن در محاصره تظاهرات توام با عزاداری "حسینی" مردم به اجرا گذاشت.
ارتش در 6 ماه گذشته به دور از حوادث خیابانی بوده و از این نظر احترام و اعتباری را در میان مردم برای خود فراهم آورده است. یعنی همان چیزی که سپاه و بسیج در این شش ماه به تاراج دادند و اکنون شنیده می شود که در میان برخی از فرماندهان سپاه انتقادهای تندی به سیاست های رهبر و فرمانده سپاه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دراین ارتباط شکل گرفته است.
با اطلاعیه مجعول و مجهولی که بنام ارتش در روز 16 آذر در یک محفل خارج از کشور قرائت شده و فیلم آن نیز بلافاصله در شبکه یوتوب قرار گرفته، چند هدف زیر دنبال شده است:
1- شماری از فرماندهان کودتاچی سپاه جانشین فرماندهان کنونی ارتش شوند.
2- ارتش را به بهانه تکذیب و خنثی سازی این اطلاعیه مجبور به صدور اطلاعیه ای علیه جنبش سبز و موسوی و کروبی کنند.
3- رهبران جنبش سبز نظیر موسوی، کروبی، خاتمی و حتی رفسنجانی را متهم به تبانی با ارتش برای کودتا کنند.
سناریوی اطلاعیه ارتش نیز مانند سناریوی پاره کردن عکس آیت الله خمینی در دانشگاه که بصورت "دوقلو" به اجرا گذاشته شد، یکبار دیگر به همه دست اندرکاران امور خبری نشان داد که تنها حسن نیت و احساسات برای همراهی با جنبش مردم کافی نیست. باید شرایط حاکم بر کشور، عمق کودتا، پایگاه و خواستگاه اقتصادی کودتا و تجربه 30 ساله کودتاچی ها را شناخت و با مراجعه بی وقفه به موارد مشابه و کوچکتر گذشته، سناریوهای جدید را بازشناخت و رسوا کرد.
حاکمیت کودتا، بشدت نگران دهه اول ماه محرم است. آنها بشدت از روحانیونی که حاضر به قبول و تائید کودتا و دولت کودتا نشده اند زخم خورده اند. آنها تمام تلاش خود را کرده و می کنند تا در جبهه سبز شکاف ایجاد کنند و در درجه اول روحانیت را از پشت جبهه جنبش سبز جدا کنند. صحبت از حاکمیت بر افسانه ای ترین ثروت است و برای دفاع از این حاکمیت کودتا کرده اند. آنها که کودتا کرده اند، آنها از فجیع ترین روش ها در 6 ماه گذشته پرهیز نداشته و تا حد تجاوز به پسران و دختران بازداشتی در بازداشتگاه ها پیش رفتند، چطور ممکن است از پاره کردن عکس آیت الله خمینی و یا اطلاعیه صادر کردن بنام ارتشی ها پرهیز کنند و اگر سناریوهائی از اینگونه باعث نجاتشان از بحران مشروعیت و خروج از محاصره مردم شود، از آن چشم بپوشند؟


بنقل از پیک نتhttp://www.peiknet.com/

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

روش بسیار کار آمد انقلاب ۵۷ در مقابله با سرکوب تظاهرات شبانه



در سال ۱۳۵۷ مردم از ساعت ده شب به بعد از خانه‌های خود بیرون آمده و در سر هر چهار راه لاستیک کهنه‌ای را آتش می‌زدند و به شعار دادن میپرداختند. با نزدیک شدن مأموران به هر کدام از این چهار راهها افرادی که در حال شعار دادن در سر آن چهار راه بودند شروع میکردند به سوت زدن و به محض شنیدن صدای سوت بقیه افراد در تقاطع‌های دیگر هم شروع به سوت زدن میکردند و به این وسیله تعداد تلفات و دستگیریها تقریبا به صفر رسیده بود و بکار بستن این روش جان خیلی‌ها از جمله خود من را نجات داد که چگونگی‌ آن خود داستان مفصلی است و شاید در مقابل خون‌هایی‌ که از بعد از انقلاب تا حال ریخته شد اصلا ارزش گفتن هم نداشته باشد. ضمنا این را هم بگویم که در آن اواخر ما با کمک مردم کپسولهای گاز یکبار مصرف را میخریدیم و درست قبل از فرار از سر چهار راه یکی‌ از آنها را به آتش مینداختیم و مأموران که بخیال خود سنگر ما را فتح کرده بودند با صدای مهیب ترکیدن کپسول گاز و متعاقب آن شعله زیادش پا به فرار میگذاشتند.