۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه




به یاد سهیلا قدیری، زنی‌ که با اعدام خود فریاد زد وقتی‌ که دختر رحمان از یک تب دو ساعته میمیرد، باید که دوست بداریم یاران، باید که قلب ما سرود و پرچم ما باشد.


سرود پیوستن


باید كه دوست بداریم یاران
فریادهای ما اگرچه رسا نیست
باید یكی شود

باید كه چون خزر بخروشیم
باید تپیدن هر قلب
اینك سرود
باید كه سرخی هر خون
اینك پرچم
باید كه قلب ماسرود و پرچم ما باشد
باید كه دوست بداریم یاران
در هر سپیده‌ی البرز
نزدیك‌تر شویم
باید یكی شویم
اینان هراسشان ز یگانگی ماست
باید كه سركشد طلیعه‌ی خاور از چشم‌های ما
باید كه لوت تشنه
میزبان خزر باشد
بايد كوير فقر از چشمه هاى شمالى
بى نصيب نماند
باید كه دست‌های خسته بیاسایند
باید كه سفره‌ی رنگین
بايد كه خنده و آينده جاى اشك بگيرد
باید كه دوست بداریم یاران
باید بهار
در چشم كودكان جاده‌ی ری
سبز و شكفته و شاداب
باید بهار را بشناسند
باید جوادیه، سرِ پل بنا شود
پل
این شانه‌های ما
باید كه رنج را بشناسیم
وقتی كه دختر رحمان
از یك تب دوساعته می‌میرد
باید كه قلب ما
سرود و پرچم ما باشد

خسرو گلسرخى
سال تولد: هزارو سيصد و بيست و دو محل تولد : رشت
بيست و نهم بهمن سال 1352 سينه مملو از عشق خسرو گلسرخى هدف گلوله هاى دژخيمان رژيم شاهنشاهى قرار گرفت. شاه چون همه ديكتاتورهاى ديگر بيهوده مىپنداشت كه كشتن متفكرين و مبارزان راه آزادى درمان دردش خواهد شد. دفاع شجاعانه خسرو گلسرخى كرامت الله دانشيان و ديگر يارانشان در بيدادگاه فرمايشى شاه و سپس اعدام ناجوانمردانه آنان ( عليرغم اندوهى كه بر دل و جان عاشقان آزادى انداخت و اشكهاى فراوانى كه در خلوت و دور از چشم ساواك جارى ساخت) جرقه اى شد بر آتش نهفته در سينه هزاران و ميليونها ايرانى كه در خفقان سياه آن سالها آرزوى تنفس در هواى پاك آزادى را داشتند. ¨ ... بايد كه چون خزر بخروشيم¨ مردم به نداى گلسرخى گوش فراداده و چون خزر خروشيدند و ¨ ... بايد كه سرخى هر خون اينك پرچم ...¨ . روز بيست و نهم بهمن سال 1352 روز تيرباران خسروگلسرخى مصادف است با عروج دوباره وى.نامش بر سر زبانها افتاد , و هر بار شنيدن نامش قوت قلبى بود براى عاشقان آزادى. در سوگ تيرباران ناجوانمردانه گلسرخى شاعران زيادى شعر سرائيدند و ترانه سرايانى چون ايرج جنتى عطايى و اردلان سرفراز ترانه سرودند . و سوگنامه شقايق با صداى داريوش و شعر اردلان سرفراز از آن جمله مىباشند
بخشى از دفاعيات گلسرخى در بيدادگاه شاه
من در اين دادگاه براى جانم چانه نمى زنم, حتى براى عمرم چانه نميزنم, من قطره اى ناچيز از عظمت و حرمان خلق هاى مبارز ايران هستم. خلقى كه مزدكها و مازيارها, بابكها و يعقوب ليث ها, ستارها و حيدر عم اقلى ها, پسيان ها , ميرزا كوچك خانها, ارانى ها و روزبه ها و وارتان ها داشته است . آرى! من براى جانم چانه نمى زنه چرا كه فرزند خلقى مبارز و دلاور هستم
زندگینامه خسرو گلسرخی به نقل از:http://peiknet.net/k_golsorcki_29.htm

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر